گردهمایی ۸۰۰ نفر از برگزارکنندگان همایش جهانی شیرخوارگان حسینی در حرم رضوی نصب ۲۰۰ پنکه مه‌پاش در مسیر منتهی به جمرات همسر شهید جمهور: رئیسی مفهوم اقامه عدل را در عمل معنا کرد ۱۸ اندرز زندگی‌ساز اقدامات برجسته دولت شهید رئیسی در تسهیل سفر‌های زیارتی گنبد حرم مطهر امام‌رضا(ع) سیاه‌پوش شد (۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴) با دل سپرده به رضا(ع)، تا شهادت رفت + فیلم اطلس جغرافیایی راهبردی دفاع مقدس رونمایی شد دیدار با دریای عمیق معارف اسلامی در صحیفه سجادیه انگشتر عقیق تو در خون تپیده بود روایت یک سوگ دسته‌جمعی بدعادتمان کردید آقای رئیس‌جمهور شهید رئیسی اخلاق و تقوا مسئله اولش بود اموال مسروقه موزه شاه نعمت‌الله ولی بازگردانده شد خدمت خالصانه آیت‌الله رئیسی به شهادت ختم شد اعلام ویژه‌برنامه‌های حرم مطهر رضوی به‌مناسبت روز زیارتی امام‌رضا(ع)، فردا (چهارشنبه، ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴) «نوسان»، نمونه‌ای موفق از برنامه‌سازی در حوزه مقاومت عطر حرم امام رضا (ع) در موصل پیچید | استقبال گرم عراقی‌ها از کاروان مهر رضوی + فیلم کاپ قهرمانی تیم ملی والیبال به موزه آستان قدس رضوی اهدا شد موزه دفاع مقدس و مقاومت به لحاظ محتوایی باید به اندیشه نسل جوان عمق ببخشد
سرخط خبرها

چرایی حرکت امام رضا (ع) از مدینه به سمت خراسان

  • کد خبر: ۱۲۷۱۱۵
  • ۰۵ مهر ۱۴۰۱ - ۱۳:۱۴
چرایی حرکت امام رضا (ع) از مدینه به سمت خراسان
دکتر هادی رستگار مقدم - پژوهشگر و مدرس

در سال‌هایی که میان مأمون و امین فرزندان هارون جنگ و ستیز بود، گروهی از فرزندان امام موسی بن جعفر (ع) قیام و بر بخشی از حکومت گسترده عباسیان تسلط پیدا کردند و مناطقی، چون حجاز، یمن، عراق، فارس و خوزستان را از عباسیان باز پس گرفتند.

مأمون از این تسلط فرزندان موسی بن جعفر (ع) بسیار نگران بود، چون اینان با انتسابی که به پیامبر خدا داشتند از مقبولیت در نزد مردم و از امتیازاتی برخوردار بودند. او معتقد بود که اگر قیام علویان به جایی برسد که بغداد را تصرف کنند، حکومت وی سقوط خواهد کرد.

او با مشورت با کارگزاران و دوستان صاحب رأی خود به این نتیجه رسید که امام رضا (ع) را به خراسان بیاورد و به ظاهر خود را از خلافت خلع و به آن حضرت تفویض کند. مأمون با این خیال تصور می‌کرد که اگر خلافت را به امام رضا (ع) واگذار کند، برادرانش در شهر‌هایی که تصرف کرده بودند تابع او خواهند شد و پس از آرام شدن اوضاع، امام رضا (ع) را به شهادت می‌رساند و هر یک از برادران او را هم دستگیر و آن‌ها را از میان بر می‌دارد؛ بنابراین امام رضا (ع) را از مدینه با زور و قهر و بدون رغبت و میل به خراسان آوردند.

امام (ع) به خانواده خود در مدینه گفته بود که من از این سفر دیگر بر نخواهم گشت و در همان جا مرا به شهادت می‌رسانند.

بدین سان نخست به زیارت جدش رسول خدا (ص) می‌رود و بعد به مکه، عمره به جا می‌آورد و سپس عازم عراق می‌شود و به قادسیه می‌رود و تغییر مسیر داده از طریق بصره که بیابان خشکی بود به سمت اهواز و از آنجا به سوی رامهرمز و اصطخر (استخر) فارس و از طریق کویر مرکزی وارد طبس و سپس از طریق کاشمر وارد نیشابور می‌شوند.

این تغییر مسیر معلوم نیست چرا شکل گرفت و در تاریخ ذکری به میان نیامده است. در نیشابور چند ماهی اسکان می‌یابد و به هنگام خروج، حدیث مشهور سلسلة الذهب برای جمع کثیری از دانشمندان و راویان صادر می‌شود و پس از خارج شدن از نیشابور از طریق رباط سعد و ده سرخ به ناحیه توس و در دهکده سناباد نوقان ابتدا در باغ حمیدبن قحطبه که از استانداران آنجا بود وارد می‌شوند و سپس از طریق سرخس به مرو می‌رسند.

مأمون به استقبال می‌آید و عده‌ای از رجال حکومتی او را مشایعت می‌کردند. پس از چند روزی مأمون با حضرت ملاقات و درخواست قبول خلافت را به ایشان ارائه می‌کند. حضرت نخست امتناع می‌کنند؛ ولی مأمون اصرار دارد و‌ می‌گوید شما باید آن را بپذیرید.

حضرت متوجه می‌شوند که او بسیار در ارائه خلافت به حضرت جدی است، در اینجا امام (ع) می‌فرماید: اگر خلافت به شما تعلق دارد حق ندارید به دیگری واگذار نمایید و اگر خلافت حق شما نیست، بازهم حق واگذاری به دیگری را ندارید؛ بنابراین مأمون پیشنهاد ولایتعهدی را‌ می‌دهد و البته امام نخست این را هم نمی‌پذیرد و مأمون بسیار خشمگین می‌شود و به گونه‌ای سخن می‌گوید که ناگزیر باید آن را‌ می‌پذیرفت.

این حرکت مأمون دو پیامد داشت: یکی برای وی منفعت ایجاد کرد و پیامد دیگری جنبه منفی داشت. پیامد مثبت برای مأمون آن بود که تمام حرکت‌های علوی و قیام آرام شد و سکوت کردند و تابع امام رضا (ع) شدند، اما پیامد منفی آن بود که گروه عباسیان از مأمون به خاطر این انتساب به خشم آمدند و گفتند مأمون شیعه شده و با او به مخالفت برخاستند.

اقبال مردم به امام رضا (ع) موجب شد که مأمون دسیسه کند تا امام (ع) را خفیف و کوچک کند و بدین سان مجالس علمی با ادیان و فرق گوناگون برگزار کرد تا امام (ع) را بیازماید و از پاسخگویی عاجز بماند و با این وسیله در چشم مردم او را کوچک کند، البته مأمون موفق نشد و نتیجه برعکس می‌شود و نه تنها عظمت حضرت در چشم مردم بیشتر می‌شود که در نگاه صاحبان علم و اندیشه ادیان و فرق مختلف با عظمت جلوه می‌کند. کار به اینجا ختم نشد.

نماز باران را که حضرت می‌خواند، اجابت شده و باران می‌بارد و نماز عید را‌ می‌خواهد بخواند که سیل جمعیت به مصلی و پشت سر حضرت راه می‌افتد. مأمون می‌هراسد و از نیمه راه آن حضرت را بر می‌گرداند؛ چون این خوف را داشت که مبادا اگر حضرت امر کند به قیام علیه مأمون، آن‌ها اجابت کنند و مأمون سرنگون شود.

از سوی دیگر، چون مأمون از قیام عباسیان که او را خلع کرده بودند و فردی به نام ابراهیم بن مهدی را برگزیده بودند مطلع شده بود و‌ می‌دانست که آنان به علت ولایتعهدی امام رضا (ع) و مشاور بودن فضل بن سهل و دیگران چنین کردند، بنابراین تصمیم می‌گیرد که آن حضرت و فضل بن سهل و دیگران را به هر شکلی از میان بردارد تا بتواند بدین وسیله اوضاع سیاسی مناطق تحت امر خود را کنترل کند و البته این کار را هم انجام می‌دهد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->